به زودی با آدرسی جدید
www.shabgard21.loxblog.com
وب در دست ساخت
اسکله ناز چشات
حریم امن قایقم
تو ساعته یه رب به عشق
عقربه ی دقایقم
گرمی دستای تو رو
به صدتا دنیا نمی دم
هر وقت که یارم تو بودی
بی کسی رو نفهمیدم
تو بند دل سلول عشق
حبس نگاتو میکشم
ولی بازم رو میله هاش
عکس چشاتو میکشم
آی قصه ی بی سروته
شعره بدون قافیه
برای مرگ این صدا
نبودن تو کافیه
اشکات شده بود سیل، یک جوری انگار، سراپا همه دردی
سراپا همه دردی، دیگه بر نمی گردی
----------
بار غم رو شونه، بردمش تا خونه ، جای خالیت رو دیدم، اشکام شد روونه
به جز عطر خیالت، نبود از تو نشونه، می دونم که پس از تو، دلم تنها می مونه
خواهم که در این غمکده آرام بمیرم
گمنام سفر کردم و گمنام بمیرم
خواهم زخدایم که به دلخواه بمیرم
یعنی که تو را ببینم و آنگاه بمیرم
واسه اینکه وقتی سوار اتوبوس میشیم اگه صندلی ها هم خالی باشه میریم ته اتوبوس، تو ترافیک، چله تابستون، 1 ساعت سرپا وای میستیم، شاید بند کیفه دختره گیر کنه بهت.
واسه اینکه وقتی تو خیابون راه میریم، کافیه فقط یه دختری از کنارمون رد شه، گردن نیست لامسب( معذرت، آخه آدم عصبی میشه دیگه)، مثل جغد 180 درجه گردنه می چرخه. واسه اینکه وقتی یه ماشین گیرمون میاد، پا میشیم میریم یه جایی مثله ارم، اونجا صد بار یه خیابون رو بالا و پایین میریم، 100 بار بوغ میزنمیو 200 بار ترمز، بعدشم میزنی به یه پیر زنه، اون موقع هستش که آخر روز میشه.اون لحظه آدم آرزو می کنه که بره تو توالت عمومی خودش رو دار بزنه.(ربطش رو به توالت عمومی خودت پیدا کن) واسه اینکه وقتی میریم کوه، پشت دختره میری بالا از کوه، بعدش کم میاری و رنگت سرخ میشه و تازه می فهمی که دختره کوهنورد بوده !! واسه اینکه وقتی حس غرورت گل میکنه میبینی دختره داره با یه پسره دیگه دعوا می کنه میری جلو، با پسره دعوا میکنی، بعدش که خوب کتکه رو خوردی می فهمی که یارو داداشش بوده! واسه اینکه وقتی یه دختر کنار پسره میشینه تو تاکسی، و پسره می خواد استفاده ی معنوی ببره، 10 برار مسیرش رو میره تا با دختره باشه، وقتی که دختره پیاده میشه، میره تو رویا، اون وقته که می فهمه به جای زند، رسیده به مصدق. و وقتی که بر می گرده با تاکسی، می فهمه که تمام پولش رو داده به تاکسی قبلیه، و اونجا یکم مشتمال میبینه از راننده تاکسیه و بعدش فحشه که به خودش میده! |
حيف لحظه هاي خوبي كه براي تو گذاشتم
حيف غصه اي كه خوردم چون ازت خبر نداشتم
برو ادامه مطلب
ای اشک ، آهسته بریز که غم زیاد است
ای شمع آهسته بسوز که شب دراز است
امروز کسی محرم اسرار کسی نیست
ما تجربه کردیم ، کسی یار کسی نیست . .
رفیـــــــــــــق
فقــط
کــــــــــــلاغ!
نه بخاطره سیاهیش
بخاطره یه رنگیش!
خیال کن رفتی و دلم نمرده...!
خیال کن مهربون بودی وقلبم...
کنار تو ازت زخمی نخورده...!
خیال کن هیچی بین ما نبوده...
خیال کن خیلی ساده داری میری...
خیال کن بی خیاله بی خیالم...!
شاید اینجوری....ارامش بگیری...
گذشتی از من و ساکت نشستم..
گذشتی از من و دیدی که خستم...
تو یادت رفته که توی چه حالی...
کنارت بودم و زخمات و بستم....!
زن وشوهر جوانی سوار برموتورسیکلت در دل شب میراندند.
آنها از صمیم قلب یکدیگر را دوست داشتند.
زن جوان: یواشتر برو من میترسم
مرد جوان: نه ، اینجوری خیلی بهتره!
زن جوان: خواهش می کنم ، من خیلیمیترسم
مردجوان: خوب، اما اول باید بگی دوستم داری
زن جوان: دوستت دارم ،حالامی شه یواشتر برونی
مرد جوان: مرا محکم بگیر
زن جوان: خوب، حالا می شهیواشتر برونی؟
مرد جوان: باشه ، به شرط این که کلاه کاسکت مرا برداری وروی
سرت بذاری، اخه نمی تونم راحت برونم، اذیتم می کنه
روز بعد روزنامهها نوشتند
برخورد یک موتورسیکلت با ساختمانی حادثه آفرید.
در این سانحه کهبدلیل بریدن ترمز موتور سیکلت رخ داد،
یکی از دو سرنشین زنده ماند و دیگری درگذشت
مرد جوان از خالی شدن ترمز آگاهی یافته بود پس بدون این که زن
جوان رامطلع کند با ترفندی کلاه کاسکت خود را بر سر او گذاشت
و خواست برای آخرین باردوستت دارم را از زبان او بشنود و خودش رفت تا او زنده بماند
و این است عشق واقعی.
.: Weblog Themes By Pichak :.